سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قصه های شیوا : مادر شیوا می خواست شیوا رو سرپا کنه . گفت : تو چاق شدی . شیوا  : چاق نشدم . من شیوام !!! ( من همون آدم دیروزم ) مادر : انقدر چاق شدی که نمی تونم بغلت کنم ! کمرم درد می گیره . شیوا : تو مریضی !!! ( ضعیف شدی که نمی تونی بغلم کنی )

یکشنبه 30/7/91 1:00 صبح - آخرین تغییر : [زهرا -شاپرک] یکشنبه 30/7/91 2:36 عصر

*صبا*، زهرا -شاپرک

 

اعتماد به نفس یعنی این  ... خدا حفظش کنه  - *صبا*


نوشته شده در  جمعه 92/9/29ساعت  8:46 عصر  توسط شیوای بابا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
***
***
//
*
*
*
*
***
*
*
*
[عناوین آرشیوشده]